Download Kurdish Fonts : Ali-Web - Ali-K-Alwand - Ali-K-Sahifa -Unikurd

HOME

           

PDF كپي

 
 

« قدرت نرم»
صلاح الدين عباسي
mahabade2@yahoo.com

   «قدرت نرم» به معناي تواناييِِِِهاي تهاجمي و تدافعي در مظاهر فرهنگي ، ايدئولوژيكي، سياسي و هنري و علمي است. تا اين تاريخ ملتها و دولتها در ارتباط و تعاملات به قدرت سخت اولويت مي دادند و به « قدرت نرم» يا اهميت نمي دادند يا در اولويت دوم قرارش مي دادند. بيشترين سهم بودجه مملكتي را به تقويت قدرت سخت اختصاص مي دادند. و حجم مبادلات تجاري تسليحات نظامي در سطح بين المللي به نسبت مبادلات فرهنگي بسيارتر از بسيار بود. اما اخيرا تعدادي از نظريه پردازان آمريكايي از جمله آقاي « ژوزف ناي » بر قدرت نرم ايالات متحده تاكيد مي كنند. و سياستمداران عملگرا، خصوصا نئو ليبرالهاي حاكم، اين توصيه را شنيده و اهميت قدرت نرم را پذيرفته اند. چرا كه با توجه به توان نظامي بسيار بالا و قدرت سخت بي رقيب آمريكا، گرفتن و اشغال يك منطقه يا يك كشور به آساني ممكن است اما نگهداري و تداوم اشغال آن بسيار مشكل و هزينه بردار است. اگر آنها بتوانند قدرت نرمي متعادل و هم سطح با قدرت سخت داشته باشند مي توان تصور كرد حفظ مناطق اشغال شده مقدور خواهد بود. اما اكنون نه تنها دارنده برترين قدرت سخت جهان نتوانسته عراق را در اشغال خود نگهدارد بلكه نظاميانش گرفتار ناراحتي رواني و افسردگي شديد شده اند و چندين نفر از زندانبانان گوانتانامو تحت تاثير اخلاق و تبليغات زندانيانشان مسلمان شده اند. در واقع جنگ عراق اين تجربه را به آنها آموخت كه لازم است توازني بين« قدرت سخت » و « قدرت نرم» ايجاد شود.

   حال جنگ اصلي تمدن غرب در حوزه اي از تمدنهاي جهاني جاري است كه از چنان قدرت نرمي برخوردار است كه در طول تاريخ چهارده قرنه اش هر مهاجم وغالبي را بلعيده و ذوب كرده است، و در هر جا حضور پيدا كرده است، به استثناي اندلس، در آنجا ريشه دوانده و هويت ملتها را دگرگون ساخته است. و اگر مهاجمين قسي القلب يا قدرتمندي مثل مغولها و تركها وارد عرصه اش گشته اند بعد از مدت كمي در فرهنگش ذوب شده و مبلغ و مجري اش شده اند. پس واقعا مي طلبد انديشمندان تمدن غربي براي سركوب و شكست اين « قدرت نرم» استراتژي محكمي پي بريزند.

   تقويت « قدرت نرم» در مظاهر 1- فرهنگ 2- ايدئولوژي 3- سياست 4- هنر 5- علم عملي مي شود. چنانكه در بالا اشاره كردم اين پديده نه تنها در ميدان جنگ تمدنها مطرح و بحث آفرين است بلكه در تعامل و ارتباط ملتها نيز، بحثي مهم و سرنوشت ساز است. قدرت نرم نه فقط در ارتباطات خصمانه و رقابتي بلكه در روابط مسالمت آميز ملتها نيز تاثير گذار است يعني در روابط اقتصادي، تجاري، علمي، توريستي، و... اگر يكي از طرفين در كنار تواناييهاي سخت افزاري لازم در موارد فوق از تواناييهاي نرم لازم برخوردار نباشد گرفتاري و مشكلات بسياري برايش پيش خواهد آمد.اروپاييها عليرغم تواناييهاي اقتصادي و تجاري كه دارند در تعاملاتشان با آمريكا به دليل عدم توازن در قدرت نرم مسئله دار شده اند، و انديشمندانش براي نسلهاي آينده اظهار نگراني مي كنند. ژاپنيها اين مسئله را قبل از اروپاييها درك كردند و بر رشد و تقويت قدرت نرم خود بسيار تاكيد كردند.

   در واقع جنگ اعلام نشده اي در ميدان « قدرت نرم » بين ملتها و حوزه هاي تمدني به راه افتاده است كه شكست خورندگان اين نبرد به مستعمره و زير سلطه تبديل نخواهند شد بلكه نابود خواهند گرديد.

   تكرار مي كنم قدرت نرم در پنج بُعد نمود پيدا ميكند:1- فرهنگ 2- ايدئولوژي 3- سياست 4- هنر 5- علم . همين آقاي ژوزف ناي در چهار چوب قدرت نرم به اهميت فيلمهاي هاليوودي با هدف گسترش نفوذ ايدئولوژيك الگوي آمريكايي تاكيد مي كند، آقاي « كراسنر» از رقابت امواج تلويزيوني و قبضه كردن فركانسهاي ماهواره اي سخن مي گويد، عده اي ديگر بر تبليغ و تقويت عرصه هنري نظير موسيقي پاپ، فيلمهاي سينمايي و آنيميشني، تئاتر، مجسمه سازي و نقاشي تاكيد مي كنند و برخي ديگر به تقويت قدرت نرم در قالبهاي ورزشي و ادبي اشاره مي كنند.

   آيا ما كردها در اين دوران تازه و مرحله نو از حيات بشريت در انديشه ايجاد و تقويت تواناييهاي نرم خود هستيم؟ ما كه در طول تاريخ چند هزار ساله خود در نبرد سخت قدرتها سرفرازانه مانديم و تا حال به حيات ملي خود ادامه داده ايم آيا به « هستي كردي» در اين دوران انديشيده ايم؟ هستي كه تنها در سايه «قدرت نرم » قابل حفظ است.

   اولين ملتي كه در حوزه تمدن اسلامي به اهميت قدرت نرم پي برد اعراب بودند. انديشمندان آنها با تاسيس و راه اندازي مراكز انتشاراتي عمده در سطح كتاب و رسانه هاي گروهي از يك طرف و راه اندازي شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي مثل الجزيره و العربيه و المستقله و تاسيس مراكز استراتزيك فكري و تحقيقاتي غير دولتي در پايتختهاي عربي و شهرهاي اروپايي و آمريكايي در حال تقويت قدرت نرم خود هستند، مثلا شبكه المستقله توسط يك روشنفكر تونسي در بريتانيا بنيانگذاري شد و مانند الجزيره فقط به پخش اخبار و تحليل و مباحث استراتژيك در سياست و تاريخ و جامعه شناسي و فلسفه مي پردازد. شبكه الجزيره توسط كارمندان سابق (BBC) راه اندازي شد، كارمنداني كه دغدغه آينده ملت عرب را داشتند، و اكنون با قدرت خبررساني و تحليلي اش در حال مبارزه نرم با شبكه هاي CNN و BBC و حوزه تمدن غرب و ملتهاي هم جوار اعم از كرد و فارس و يهود و...است. روزنامه ها و نشريات بين المللي مثل شرق الاوسط و القدس العربي و الاهرام و الحيات و انتشاراتيهاي جهاني مثل دارالفكر و دارالحديث و دارالحكمه نيز از ابزارهاي قدرتمند ديگر اعراب در عرصه قدرت نرم هستند. حتي روشنفكران لائيك آنها دارند از اسلام در راستاي تقويت قدرت نرم ملت عرب استفاده ابزاري مي كنند. بعد از آنها تركها با تكيه بر ايدئولوژي پان تركيسم و آتاتوركيسم و همكاري تركهاي آسياي ميانه و همفكري اعلام نشده با يهوديها و راه اندازي دهها كانال صوتي و تصويري ماهواره اي در انديشه آينده نرم ملت خود هستند.

  اما متاسفانه ما كردها، در اين ميدان مضاعف، از يك طرف در مقابل قدرتهاي نرم فرا منطقه اي غربي خصوصا آمريكا، و از طرف ديگر در مقابل قدرتهاي نرم منطقه اي خصوصا اعراب بسيار ضعيف و ناتوان بوده و كسي هم در انديشه درك اين مهم نيست. دو يا سه شبكه ماهواره اي هم كه با استفاده از ثروتها و درآمدهاي ملي راه اندازي شده اند نه تنها اين ميدان را درك نكرده و در انديشه بازسازي و تقويت قدرت نرم كردها نيستند بلكه با برنامه هاي ضد هويتي شان خود به ابزاري جهت تقويت قدرت نرم رقبا تبديل شده اند و تيشه به ريشه اندك توانايي نرم ملي مي زنند. عده اي صاحب قدرت و سرمايه، به جاي اينكه روشنفكران و اهل قلم را تشويق به استقلال انديشي و انتقاد نويسي كنند، با لطايف الحيل، برنامه خريد قلم ودر راستا نويسي را بر روي آنها اجرا مي كنند.

   تعدادي از نشريات و مجلات و كتابها هم دست كمي از رسانه هاي تصويري ندارند. نقد وبررسي اين موضوع بسيارتر از بسيار مهم به مباحث و جلسات و نشستهاي متعددي نياز دارد و صد البته به جرات نيز. آيا فرد يا افرادي پيدا خواهند شد از اين آشفته بازار روشنفكري و بذل و بخشش انديشه و قلم، خود را برهانند و ريسك بحث و بررسي و نقد اين پديده را به عهده بگيرند؟

   آنچه واقعيت دارد و از پذيرش آن گريزي نيست اين است كه مظاهر فرهنگي و ايدئولوژيكي و سياسي و هنري وعلمي ما بسياركم رنگ شده است. و در تمام اين مظاهر تقليد و دنباله روي در حال پيشرفت است، تا جاييكه پيش بيني مي شود در آينده نه چندان دور در ميان ما كردها نسلهاي پيدا خواهند شد كه از هر چه فرهنگ و هنر و ايدئولوژي كردي باشد مشمئز شوند و تنها فرهنگ و هنر قابل قبول را متعلق به « ديگران » بداندو به تقليد كامل از آنها بپردازد و به دنبال آن از نام كرد و كردستان فقط به عنوان اسطوره و تاريخ ياد كند.

   از نظر سياسي و علمي نيز مظاهر قدرت نرم ما بسيار ضعيف است، از اينكه بيشتر جوانان ما به جاي درك اهميت مسايل علمي در دنياي امروز گرفتار روزمرگي گشته و انگارنه انگار كه هستي آنها متعلق به نژادي است كه بر اقيانوس متلاطم هستي ملل در حركت است، جاي تاسف دارد. اما دردناك اين است كه قدرت نرم ما در اثر تحزب، تقليد، منافع زودگذر فردي و جمعي، قدرت مداري، كم آگاهي و احساسات مستهلك مي شود.

   اميدوارم چنين نباشد ودر آينده اي نه چندان دور از طرح استراتژي قدرت نرم به اين گونه پشيمان شوم و با خوشحالي و سرور بگويم: خانمها و آقايان ببخشيد اشتباه كرده بودم. اما دردمندانه مي گويم در صورتي كه انديشمندان و سياستمداران و رهبران و صاحبان سرمايه ما به اهميت قدرت نرم پي نبرند و تحليل درست از آن نداشته باشند و در اين مورد توانايي و صداقت و فداكاري از خود بروز ندهند، و از منافع شخصي و گروهي در راستاي منافع ملي و شناخت و تقويت « قدرت نرم » نگذرند در آينده عده اي خواهند گفت : فلاني راست مي گفت . حيف دير فهميديم.

منابع:

1-استعمار پسا مدرن : مقالاتي از سوزان جرج والدن – والدن بلد- ژرژ بلاست – مايكل چسو دوفسكي

2- نئوليبراليسم و نظم جهاني – بهره كشي از مردم - : نوام چامسكي

3- مقالات و كتابهاي فاروق رفيق

4- خاطرات دكتر كيسينجر وزير امور خارجه اسبق آمريكا